سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 عطر نرگس
محرم آمد ... محرم آمد ... محرم آمد ... محرم آمد ... محرم آمد ...
آخرین مطالب
لینک دوستان
یک لحظه با یک طلبهزیباترین اشعار عاشقانه معاصرهمسفر مهتاب****شهرستان بجنورد****شلمچهتکنولوژی کامپیوترxXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx.: شهر عشق :.قاصدکمقلدان علمداربه یاد شهداء.:شاه تورنیوز |shahtor.ir | شاه تور:.جدید93شمیم یاسمذهب عشقپایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگانشوق وصلدکتر علی حاجی ستودهنقطه ای برای فرداتنهاترین سردارگنبد افلاک ( امیر حسین طلایی )ساقیا قدحی ریز که ما باده پرستیموبلاگ گروه ایران و اسلامجوان ایرانیوبلاگ زنده یاد حسن نظریوبلاگ شهید حاج حسین خرازیعشق ملکوتیعقیله بنی هاشمهیأت پیام آوران عاشورامنتظران ظهوریاور زینبمقاله و آموزش و مناسبت هاخدا کند که بیاییدر تکاپوی اندیشه هاعطر نرگس (امام عصر ارواحنا فداه )یا فاطمه زهرا (سامام زاده عباس (ساری)یا ابا صالح المهدی ادرکنیانتظار فرجیا ارحم الراحمینیوسف گمگشتهنورالانواربسوی ظهور مهدیسجاد طاهر نژادغریبهمنتظران یوسف فاطمهمهدویت و صهیونیسم و آخرالزمانیا ضامن آهو ( هیئت عشاق الرضای ساریدریچه ای بسوی ظهورمنتقم زهرانور علی نورزلال معرفتآخرین دوران رنجحیات خلوتعشق پیدا شد و آتش به همه عالم زدیا حیدر کرار علی ادرکنیجاتون خالیهرفع الله رایت العباسگل های سرخ پیروزپاک مردانصفحات انتظار در فراق گل نرگسزمزمه مهیبکنیزان حضرت زهرا (سمباحث دروس معرفت نفس و طهارت ( استاد صمدی آملی )خدای مهربون منهیئت هفتگی شیفتگان حضرت اباالفضل (ع) لاهیجانوبلاگ سیدلیله القدر ( آقای حسین شاهد خطیبی )هیئت دیوانگان حسین علیه السلامپله پله تا ملاقات خداشهداء شمع محفل بشریتندنقطه الحاقسرویس خبری مفلحونگدای نگاهامان عصرهیئت چشم انتظاران ( حرم آقا زید ابن علی )پژوهشی در قرآنچشم به راه موعود ( حبیب الله ذکی )هیئت محبان و جان نثاران امام حسن مجتبی (علیه السلاممجمع حیدریون زنجان (حسینیه قائمه )یا مهدیتو را من چشم در راهمصراط منیرمرکز فرهنگی شهید آوینیعاشورائیانمروارید عشقحرف های خودمانی ( زمزمه های شبانه )دل نوشته های دو دختر شهیدخبر از او داری ؟ (رقیه خانم )اللهم عجل لولیک الفرجمنتظر ظهورتا کربلا هست زمین را عشق است .یوسف زهرا (عج)شاید این جمعه بیاید شایدجمعه های سوت و کورنوید شهادتحاج همت شقایق پرپرزندگینامه شهداءهیئت محبان جوادالائمه(ع)السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج)وبلاگ اهل بیت علیه السلامیا صاحب الزمان (عج)ای غایب از نظر به خدا می سپارمتآخرین دوران رنجنه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاستواگویه های عاشقانههزار و یکشب منسحرخیزمدینه مهدی موعود(عج)گل خوشبوی نرگسشیعه مذهب برتر ( آقای حرمت الله خانگل زاده )معرفی وبلاگحرف زیبا ( الفبای مهربونی )وبلاگ انتظار حچتآدرس سایت آفتابروز نوشته های یک فیلسوف تنهاسایت تخصصی جاوا اسکریپتوبلاگ خموشانه ( مسطبا )گل نرگسوبلاگ خاتم الانبیاءدارالقرآن الکریم الزهرا (س) تکابایثارگران (فینا )پیام امام حسین (ع).•**•. عشاق المهدی - عج .•**•.هیئت فرهنگی مذهبی آل طاها اهوازیاس کبود ( یک بسیجی )بازمانده تنها (سید محمد انجوی نژاد )شاخه گلی برای شهید (طاها )وبلاگ شب چراغهیئت انصار العباس(ع)روضه الزهرا(سبارون نسترنمسافر عاشقمنتظر زیبا ترین نرگس دنیا (حاجیه رضوان )ولایت سبز - پایگاه مقاومت بسیج امام خمینی (ره)باغ سرخکجائید ای شهیدان خداییروزمرگی های من (روای )الا که راز خدایی خدا کند که بیایی ( ناصر )عطش زار( حامد حجتی )مثل خدایه پوتین و یه پلاکیاران علیحاج عبدالرضا هلالی (کنیز حضرت زهرا (سدایرکتوری وبلاگهای قرآنیغم یار ( روح الله )کلبه کوچک هانیهتا ظهورآدرس سایت تبیانحرف های خودمونیشهیدان زنده (مجتبی مظفری نیا )منتظران صاحب الزمان (عج)انتظار ظهور ( مصطفی فرد)امید به زندگی (احسان)اشعار فاطمی (حمید رضا فاطمی )حضرت عشقدل نوشتهحس غریبناطقجمکرانهیئت فرهنگی مذهبی بهشت نورذاکرین هیئت بیت الرقیه (س)پویاهیئت جوادالائمه(ع) شهرستان املبه سوی یار ( بنده خدا )لحظه های بی تو (پسر باران )

ای ماه خدا! در تقویم دل ما خاطره هیچ ماهی به سرخی تو نیست! سلام خدا بر تو و بر ستارگانی که بر گردت حلقه زده اند! و سلام خدا بر خورشید فروزانی که در خود جای داده ای!

ای ماه خون! بار دیگر از راه میرسی و با نسیم گرم کربلایی، قصه آلاله های سرخ را به گوش جان می رسانی. دوباره سکوت تاریخ را درهم می شکنی و بغض ناله را از تنگنای حنجره ها آزاد می کنی. بانگ چاووش کاروانت به گوش می رسد و شیدائیان را دوباره به مهمانی شور و حماسه فرا می خواند و جان عشاق را از جام گریه سرمست می کند.

و سلام بر محرم الحرام، ماه آغازین سال هجری قمری!

محرم راز دل بلاجویان و حرم مصفای اهل دل است، محرم نقطه پرگار اهل ولایت، محرم کتاب خون و شهادت، شور و شعور و کتاب عشق و شکوه شقایق شیدایی و کتاب غلبه نور بر ظلمت و جهل و نادانی است.

محرم ماه حماسه و شجاعت و جوانمردی، ماه ظلم ستیزی و مبارزه با تبعیض و ذلت است. محرم ماه امر به معروف و نهی از منکر و جمیع منکرات است.

و سلام بر حسین! سالار شهیدان، سید اولیاء و شقایق سرخ روئیده در نینوا

و سلام بر حسین! نور دیده بندگان خدا، گلبوته سرخ باغستان سبز توحید، عطیه بزرگ سرمدی و راهنمای راه رشد و شرف و فضیلت و هدف.

سلام بر حسین! که دلیری و آزادگی از قامت بلندش روئید و عشق از نامش حرمت یافت.

سلام بر حسین! سالار همه ناشران عقیده و جهاد و سلام برحسین سرو بلند و آزادی و معرفت که از ذلت بیزار است و عاشق آزادی است.

حسین، عاشورا را آفرید و عاشورا حسینیان زمانه را، حسین خود را در بلا افکند تا ولا و ولایت به معنا بنشیند «البلاء للولا» با خون حسین تفسیر شد و مسجدالاقصی و کعبه هدی با خون حسین بقا یافت. حسین چون کتابی بی شیرازه، جسمش را به دم تیغ جباران سپرد تا شیرازه قرآن را مستحکم گرداند. حسین با خون خود عدالت، مظلومیت و عبودیت را عاشقانه تعبیر کرد.

حسین همه را به تلاش و مبارزه برای دستیابی به حقیقت زندگی فرا خواند. چرا که پیام کربلا و عاشورا پیام حریت، عدالت، عزت و سرافرازی است و نباید این اهداف بزرگ در مکتب حسین فراموش شود. اگر این اهداف نادیده گرفته شود فلسفه عزاداری و به تبع آن راه حسین(ع) فراموش خواهد شد. حسین بر ما آموخت که چگونه، عقیده را پاس بداریم. او راه جاودانگی معنوی و مردی را از راه درست و اصولی ترسیم کرد.

پس بر او سلام باد.

التماس دعا


" علی (علیه السلام ) از آتش دوزخ می ترسد "

انبیاء و بزرگان می ترسیدند میلرزیدند , مومن به هر اندازه عمل خوب هم داشته باشد باید خود را از عذاب دور نداند , بایستی بین خود و جهنم یک پرده فضل خدا را مانع ببیند . از علی (علیه السلام ) بالاتری سراغ داری ؟ علی خود را وادار می کند که از عذاب بترسد . روزی حضرت وارد خانه یتیمی میشود , تنور را آتش می کند تا نان بپزد - وقتی شعله آتش بلند میشود سر خود را نزدیک تنور برد , به خود میگوید علی بچش مزه آتش را . وقتی علی چنین میکند ما چه کنیم , بر سر زنان باید بگوئیم واغفلتا .

____________________________________

" عجایب قیامت ترس آور است "

یکی از اموریکه سبب هول و هراس در قیامت می شود بی سابقگی منظره های آنست , یعنی بشر وقتی مجددأ سر از خاک بیرون می آورد چیزهائی می بیند که هیچگاه در دنیا ندیده است , زلزله دنیا بهر شدتی که باشد قابل مقایسه با زلزله قیامت نیست , زلزله قیامت زلزله ایست که کوهها را خراب می کند بقدری هر کس منقلب می شود که تنها بخودش متوجه می شود . و در حدیث است که رسول خدا (ص) فرمود: در قیامت مردمان پا برهنه و عریان محشور می شوند . ام سلمه پرسید حال زنان چگونه است ؟ رسول خدا (ص) فرمود در آن روز هر کس چنان سرگرم نامه عملش هست که التفات و توجهی بدیگری ندارد .

____________________________________

" تنها عمل با تو است "

در عالم برزخ چیزیکه بدرد انسام میخورد , عمل صالح است که قرین انسان است و او را نگاه میدارد , و اگر عمل بد باشد بدادش نمیرسد و او را رها می نماید . حضرت امیر (ع) می فرماید : کسی که میخواهد بمیرد , بمال خود رو می کند و میگوید : من برای جمع آوری تو زحمت فراوان و رنج بسیار کشیدم , مالش در جواب گوید بیش از یک کفن از من بهره نداری , به فرزندانش رو مینماید آنها هم در جواب گویند تا سر قبر همراه تو هستیم , رو به عملش مینماید میگوید من همیشه با تو هستم .

____________________________________

" سه طایفه امان دیگرانند"

سه طائفه اند که بواسطه آنها خدا بلا نازل نمیکند - یکی پیرمرد ها که هفتاد هشتاد سال یا الله میگویند علی الخصوص اگر بسن نود رسیده باشند خبر دارد که ندا میرسد ای اسیر در زمین تو را آمرزیدم اینگونه افراد وجودشان مایه نعمت و برکت است در هر شهر و محله ای باشند - دوم جوانانی که پشت بشهوات کرده و در برابر خدا خاضع و خاشع میباشند در حالی که هم سن آنها به عیش و نوش مشغولند - سوم اطفال شیرخوار .

____________________________________

" یک میوه بهشتی مزه همه میوه ها را دارد "

رسول الله (ص) فرمود که در یک میوه بهشتی طعم تمام میوه های نوع دیگر وجود دارد , زبان ما در این دنیا نمی تواند در آن واحد شیرینی های مختلف را درک کند . مثلا اگر خواستید چند خربزه را امتحان کنید بایستی از هر یک جداگانه بخورید , گاهی هم مشتبه می شود . ولی در بهشت در آن واحد طعم تمام میوه ها در یک میوه ای که می خورد میچشد و لذت میبرد و فرمود تمام بوهائیکه باعث لذت بشر در دنیاست در آن واحد در بهشت استشمام می شود , و هر گاه مومن اراده کند طعامی را فورا برای او حاضر می شود . موضوع عجیبتر آنکه خوردن در دنیا حدّی دارد و پس از مدتی میل و اشتها از بین می رود و بالعکس در بهشت .

رسول الله (ص) فرمود که لذت میوه های بهشت در آخر خوردن مانند اول و اشتهایش در آخر هم مانند اول است .

شخصی از رسول الله (ص) سوال کرد که شما فرموده اید بهشتیان میخورند و می آشامند . فرمود بلی اشتهای یک مرد بهشتی برابر است با اشتهای صد مرد .

____________________________________

" چرا تنبلی می کنید ؟ "

علی (ع) فرمود : طالبان بهشت کم اند و ثانیا همین عده کم هم تنبل اند . ای کاش وقت بیشتری را برای آن دنیا صرف می کردند . یکی از بزرگان فرمود که هنگام سحر خوابم گرفت و برای تهجّد برنخاستم و پیش خود گفتم بخوابم , خوابیدم و خواب دیدم زیباروئی را . از او پرسیدم تو کیستی ؟ گفت من قطره اشک تو در هنگام سحر هستم و اگر میخواهی به وصال من برسی نباید تنبلی کنی . فرمود : از شدت خوشحالی از خواب جستم .

گفتیم که رسول الله (ص) فرمود که اشتهای صد نفر را یک نفر اهل بهشت دارد و پس از خوردن , ثقل و سنگینی خوردن بر او عارض نمی شود و کثافات او عرق می شود و از او خارج می گردد . آنجا با این دنیا قابل مقایسه نیست , مانند و مثل این دنیا به آن دنیا مثل نسبت بچه در شکم مادر به دنیاست .

اکنون ما در شکم این دنیای فاسد هستیم . آنهائیکه می میرند می فهمند به چه بازیچه هائی مشغول و دلخوش بودند .

____________________________________

روزه و نماز جماعت

یکی از بزرگان گفت : خواب دیدم که در قصری بزرگ سلطانی بر تخت آن نشسته ( در آن دنیا ) خیال کردم یکی از انبیاء است . رفتم سلام کردم گفتم تو کیستی ؟ گفت انا الحمّال من در دنیا حمّال بودم . گفتم چه شد که به این درجه رسیدی گفت بواسطه دو عمل یکی روزه و دیگری ترک نشدن نماز جماعت .

دنیا بازیچه است که کودک صفتان به آن دل خوش دارند . عینا مانند آنستکه بچه درخت نارنج را با عطر بهارش هیچ نگاه نمی کند اما اگر عکس این درخت را روی کاغذ کشیده و به دستش بدهی چه ذوقی می کند . اکثر خلق کودک صفت اند . به اصل توجهی ندارند . جان فدای آن کسی باد که با دیدن آثار این دنیا با اصل آن پی ببرد , بداند که این همه شیرینی یک ذرّه از اصلش نیست پس اصلش چیست ؟ اگر شوق و خوب باشد گاه انسان از شوق و گاهی از خوف خوابش نمی برد .

____________________________________

لطف خدا عمل را باور میسازد .

زارع ابتدا زمین را شخم می کند و بعد تخم می پاشد و بعد اگر خار و خسی در مزرعه باشد می چیند و ... اما باران و آفتات هم لازم است ولی اینها دست او نیست خصوصا پیدایش ثمر و زیادتی و برکت آن , کذالک مومن که از مرض قساوت و لجاجت نجات یافت تخم ایمان در دلش کاشته می شود , آفتاب لطف خدا که بر او بتابد ثمر می دهد مثل کشت - زارع خودش هم بایستی سعی و کوشش بنماید , مثلا خار و خاشاک ها را از خود دور کند و موانع را از سر راه بردارد - یعنی از هر گناهی پرهیز کند و نیز بعد از هر عمل خیری کاری که کار خیر او باطل شود انجام ندهد .

مرویست که نشستن در مسجد عبادت است مخصوصا بانتظار جماعت , ولی بشرطیکه با ذکر دنیا آن را باطل نکند . وقتی موانع از سر راه عبادت برطرف شد شخص بدرجاتی عظیم میرسد که حفظ آن از عمل خیر مشکل تر است .

____________________________________

یاد بستگان در بهشت

از جمله نعمتهای دیگر بهشت آن است که مومن پس از آنکه در بهشت جای میگیرد عرض می کند : ( اُین ابی وَ اُمّی و ذرَیّتی ) یعنی کجاست پدر و مادرم و ذریّه ام و چنانچه معلوم است تا به مقام خود نرسد یادش به پدر و مادر نمی افتد تا داخل بهشت نشده و تکلیفش روشن نشده به فکر پدر و مادر و اولاد نمی افتد و وقتی در بهشت یادش افتاد و سوال کرد از حال آنها , ملکی جوابش می دهد که پدر و مادر تو چون مومن بودند در بهشت اند اما درجه آنها نازلتر از تو است . اینجاست که مومن شفاعت می کند که پدر و مادرش هم به درجه او برسند و خدا هم لطف می کند و آنچه را که او خواهد انجام می شود , و همچنین است نسبت به زن و شوهر با پدر و مادر و غیره . لذا هم در چنین جای قرآن ذکر شده که فقط ایمان در شخص اگر باشد به شفاعت پدر یا مادر و بالعکس بدرجه های بالاتر می رسد .

____________________________________

" مانند مسافران زندگی نمایید "

سلمان فارسی سلام الله علیه موقع مرگ گریه کرد . گفتید چرا گریه می کنی , گفت : میترسم رسول خدا را ملاقات کنم در حالی که به عهد خود وفا نکرده باشم . گفتند مثل توئی این همه زاری مینمائی , سلمان گفت درحجّه الوِداع رسول خدا (ص) حلقه کعبه را گرفت و فرمود : ( وَلیکن بُلغه َ اَحَدِکم کزاد ِ الرّاکِب ) یعنی : در دنیا مانند آدم سواره زندگی نمائید . انصاف دهید پیغمبری که زندگیش همان بود که به سلمان میفرمود : اهل توحید گردید و برای آخرت خودتان توشه بردارید , ما دیگری بد است , حسد و بخل و طمع صفات زشتی است , اینها نصایح پیغمبر (ص) بود , او چیزی از مردم نمیخواست اصولا کیست که بتواند مزد پیغمبر را دهد جز خدای متعال او میفرمود : قولُو اِلا الَه الّا الله تِفلحوا - در مقابل مردم تهمتش میزدند سنگش می زدند .

( کتاب قیامت و قرآن - خلاصه بیانات حضرت آیت ا... آقای حاج سید عبدالحسین دستغیب شیرازی (تفسیر سوره طور)

الهی ! سخن در عفو و رحمتت نیست , گیرم که تو ببخشایم من از شرمندگی چه کنم , تو خود گواهی که از استغفار شرم دارم .

الهی ! اگر تا قیامت برای یک صغیر , استغفار کنم , از شرمندگی تقصیر بندگی به در نخواهم شد .

الهی ! در خلقت شیطان که آن همه فواید و مصالح در خلقت ملک چه ها باشد .

الهی ! از شیاطین و جن بریدن دشوار نیست با شیاطین انس چه باید کرد .

الهی ! از نماز و روزه ام توبه کردم , به حق اهل نماز و روزه ات توبه این نااهل را بپذیر .

(الهی نامه علامه حسن زاده آملی )

التاس دعا

اللهم عجل لولیک الفرج


+ نویسنده حسیــنی در جمعه 87/8/24 | نظر

بالاترین مصیبت

 همه جا تیره و تار شده .

خنده بر روی لبها خشکیده .

شادیها همه مصنوعی است .

چنان غرق در نفسانیات خود شده ایم که عمق فاجعه را حس نمی کنیم .

وقتی پیغمبر اکرم (ص) در عالم رؤیا به حضرت علی (ع) اجازه ی نفرین کردن می دهد ، حضرت نفرین می کنند که خدایا ، مرا از میان این مردم ببر ...

پس معلوم می شود بدترین مصیبت و بلا این است که امام در میان ما نباشد ، کجاست آن چشمه ی حقیقت بینی که این بلای عظیم را درک کند ؟

کجاست چشمی که در حسرت دیدار سیمای ملکوتی اش بگرید؟

کدام قلبی است که در غم غربت او بسوزد ؟

کجاست گوشی که منتظر شنیدن ندای ملکوتی اش باشد ؟

کجاست دستی که او را یاری کند و به فکر بیفتد که دیگر بس است ...

تا کی میخواهیم امام خود را در پرده ی غیبت بنشانیم ؟؟

آیا وقت آن نرسیده که لغزش ها و خطاها را برای همیشه زیر پا بگذاریم و با پاک کردن روح خود از صفات رذیله ، با دور شدن از زشتیها ، با قلبی سالم و کرداری سالم و اندیشه ای پاک ، زمینه را برای ظهورش فراهم کنیم ؟

روزی که او بیاید زندگی به معنای واقعی رنگ خواهد گرفت .

بهار بی خزان خواهد آمد ، همه به خدا نزدیک شده و درس بندگی خواهند گرفت .

او چشمه ی آب حیات زندگیست .

با آمدنش چگونه می توان بهشت را آرزو کرد که هر کجا که او باشد بهشت همانجاست .

 

گفتم عزیز زهرا رویت چرا نهان است ؟

گفتا تو نیک بنگر آن گه رخم عیان است

گفتم که خواهی آمد روز ی ز سمت باران ؟

گفتا که ابر غیبت در انتظار آن است

گفتم که همرهانت ؟ گفتا که بی دلانند .

گفتم نشان بی دل؟ گفتا که بی نشان است

گفتم اگر بیایی آرامشم تو باشی ?

گفتا که یاد زهرا (س) آرامش روان است

گفتم کجاست زهرا (س) ؟ اشکش ز دیده بارید ?

گفتا که یاس احمد در باغ بی خزان است

گفتم دلم گرفته از غربت و غریبی ?

گفتا که اشک و آهت دم ساز با جهان است

گفتم که انتظارت تاب و توان ما برد

اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

برای سلامتی رهبر عزیزمون و سلامتی و تعجیل در فرج مولای غریبمون صلوات

اللهم صل علی محمدا و آل محمد و عجّل فرجهم

" التماس دعا "

"یا مهدی عجّل علی ظهورک "


فرا رسیدن ماه مبارک شعبان و ولادت با سعادت سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) (روز پاسدار) ،  و ولادت فرخنده قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) (روز جانباز )و ولادت با سعادت حضرت امام سجاد (ع) را خدمت حضرت ولی عصر (عج) و تمامی شیعیان و عاشقان تبریک و تهنیت عرض می کنم .

التماس دعا

یا حسین و یا اباالفضل (ع)


 

جانم فدای قبر بی شمع و چراغت ... مادر الهی من بمیرم از برایت

پیشاپیش شهادت جانسوز بانوی دو عالم ،‌ دخت پاک نبی مکرّم اسلام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) را خدمت همه شما عاشقان و رهروان واقعی آن حضرت تسلیت و تعذیت عرض می کنم .

خدایا

زهرا غروب می کند و من پیوسته بر سر بالین او آب می شوم

ای آفتاب روشنم ای همسرم مرو اینگونه از مقابل چشم ترم .

با تو تمام زندگیم بوی سیب داشت ،ای میوه بهشتی پیغمبرم مرو.

جان مرا بگیرخدا حافظی مکن ، از روبروی دیده ی نا با ورم مرو.

تا قول ماندن از تو نگیرم نمی روم ، ای سایه بلند سرم از سرم مرو.

لطف شب عروسی دختر به مادر است، پس لااقل به خاطر این دخترم مرو.

کاش دیگه حرف وصیت نزنی نگی از روضه های بی کفنی هم می گی داغ بابا رو می بینم می گی از اون روزای بی حسنی غصه ی در و دیوار برام کمه! چرا داری می گی از بی وطنی داری می گی که حسین و می کشن نمی مونه به تنش پیراهنی این چه روزیه که قلب و می شکنه که می گی به جام یه بوسه بزنی کوفه و شام بلا بگو کجان که من اونجا ندارم هم سخنی وای من به مجلس حرامیان که باشه میونشون همچو منی مادرم تو رو خدا روضه بسه که داری قلبم و از جا می کنی

بسم الله الرحمن الرحیم

این وصیت نامه ی فاطمه دختر رسول خداست. شهادت می دهد که خدایی جز خدای یگانه نیست و محمّد بنده و فرستاده ی اوست . بهشت حق است . جهنم حق است و قیامت بدون شک خواهد آمد و خداوند همه انسان ها را از قبرها بر می انگیزد .

ای علی ! من فاطمه دختر محمّد - صل الله علیه و آله - هستم . خداوند مرا به تو تزویج کرد تا زوج تو در دنیا و آخرت باشم . تو از دیگران بر من سزاوارتری حنوط و غسل و کفن مرا در شب انجام ده و بر من نماز گزار و شب مرا دفن کن و کسی را آگاه نگردان ! تو را به خدا می سپارم و سلام مرا تا به روز قیامت به فرزندانم برسان !

آخرین روز زندگی زهرا (علیه السلام ) بود که خبر رفتن خود را به امیر المؤمنین علیه السلام اعلام کرد. حضرت از او پرسید : این خبر را از کجا بدست آوردی ؟

فاطمه علیه السلام گفت : در همین ساعت که خوابیدم ، محبوبم رسول خدا - صل الله علیه و آله را در قصری از مروارید سفید دیدم . وقتی مرا دید فرمود : دخترم ! نزد من بشتاب که بسیار مشتاق تو هستم گفتم به خدا قسم شوق من برای دیدار تو بیشتر است . آنگاه فرمود : تو امشب نزد من هستی .

وقتی فاطمه علیه السلام در حال احتضار بود چشمانش را باز می کرد و به سرعت به اطراف نظر انداخت و گفت : ( السّلام علی جبرئیل ، السّلام علی رسول الله ) ، خدایا با پیامبرت محشورم گردان ! خدایا در بهشت و در جوار خود سکنایم ده ! آنگاه فرمود : آنچه را من می بینم شما می بینید ؟

گفتند : شما چه می بینید ؟

فرمود : اکنون فرشته ها حضور دارند ، این جبرئیل است و این رسول خدا است که می گوید : " بیا که آنچه در پیش داری برای تو نیکوتر است . "

نزدیک مغرب بود که فاطمه علیه السلام به اسماء فرمود : عطر مرا با لباسی که با آن نماز می گزارم حاضر کن ! سپس وضو گرفت و سر خود را بر زمین گذارد و به اسماء فرمود : بالای سرم بنشین ، و هر گاه وقت نماز فرا رسید ، مرا صدا کن ! اگر بیدار شدم که چیزی نیست وگرنه کسی را به دنبال علی فرست تا خبر فوت مرا به او برساند.

اسماء بالای سر فاطمه علیه السلام بود تا وقت نماز فرا رسید . آنگاه او را صدا زد و گفت : ای دختر رسول خدا ! وقت نماز است . امّا جوابی نشنید و متوجه شد که زهرا علیه السلام از دنیا رفته است.

با شهادت فاطمه علیه السلام که در سیزدهم جمادی الاولی سال یازدهم هجرت و یا سوم جمادی الاخره همان سال پیش آمد ، امیرالمؤمنین علیه السلام بنابر وصیت آن حضرت او را شبانه غسل داد ، کفن کرد و در حالی که هیچ یک از دشمنانش حاضر نبودند بر او نماز گزارد و به خاک سپرد.

عمر و ابوبکر که از توفیق خواندن نماز بر او بازمانده بودند بسیار ناراحت شدند و دستور دادند تا نبش قبر شود و بر او نمازگزارند.

وقتی این خبر به امیرالمؤمنین علیه السلام رسید با خشم بسیار شمشیر ذوالفقار خود را را برداشت تا با آنها روبرو شود . عمر که چشمش به آن حضرت افتاد گفت : به خدا قسم قبر او را باز می کنیم و بر او نماز می گزاریم . در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام او را بر زمین زد و فرمود : " من از حقّ (خلافت) خود گذشتم که مبادا مردم از دین خود برگردند ، امّا اگر تو و یارانت قبر فاطمه را نبش کنید زمین را از خون شما سیراب می کنم . " در اینجا بود که ابوبکر ، امیرالمؤمنین علیه السلام را قسم داد که عمر را رها کند. حضرت او را رها کرد و هر دو از پیش او رفتند و دیگر باز نگشتند. امّا این سؤال برای همیشه در تاریخ ثبت شد که چرا دختر پیامبر - صل الله علیه و آله - اجازه نداد آنان بر او نماز بخوانند ؟!

بیا مهدی دگر طاقت ندارم ... به پا کن پای عشقت چوبه دار

بیا مهدی علی می سوزد از درد ... که بیند مادرت را کنج دیوار

بیا مهدی که مادر رفته از هوش ... به پشت در ز بس او دید آزار

اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعا

یا زهرا (س)


داستان پسر دکتری که همانند یوسف علیه السلام در مقابل شهوت استقامت کرد و در آخر به شهادت رسید.

این نامه در اردیبهشت 66 در مجله ی زن روزچاپ شد .

( برگرفته از کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا(جلد 2 )- جبرائیل حاجی زاده - و از سخنرانی دانشمند محترم حاج شیخ حسین انصاریان موضوع نوار : مبارزه با شهوت - پسر دکتر )

بنام خداوند بخشنده ی مهربان

خدمت خواهران و برادران عزیز و گرامیم در مجله مفید و پر بار زن روز ، سلام مرا از این فاصله دور پذیرا باشید ، آرزو می کنم که در تمام مراحل زندگیتان موفق و موید و سلامت باشید . دلیل اینکه امروز در این هوای بارانی این برادر کوچک شما تصمیم گرفت با شما درد دل کند  مشکل بزرگیست که بر سر راهش قرار گرفته است ، جریان را برایتان بازگو میکنم .

من پسری 17 ساله هستم ، و در خانواده ای مرفه و ثروتمند زندگی می کنم ، اما چه ثروتی که می خواهم سر به تنش نباشه ، پدر و مادر من هر دو پزشک هستند و صبح زود تا پاسی از شب در خارج از منزل سپری می کنند ، تازه وقتی هم به خانه می آیند از بس که خسته و کوفته هستند زود می روند و می خوابند . اصلا در طول روز یک بار هم از خود سؤال نمی کنند که پسرمان کجاست ، حال چه کار میکنند و با چه کسی رفت و آمد می کنند (بماند ) اما خوشبختان و به حول وقوه الهی من پسری نیستم که از این موقعیتها سو استفاده کنم و خودم را به منجلاب فساد بکشانم . البته این مشکل اصلی نیست چون من دیگر به این بی توجهی ها عادت کرده ام و این که آنان به من کاری ندارند که کجا می روم و چه می پوشم و با کی برمی گردم توجهی نمی کنند. بلکه مشکل اصلی من از حدود یکسال پیش شروع شد. پدر و مادرم به دلیل اینکه من تنها بچه خانواده هستم و ضمنأ وضع مادیشان خوب است دختر خاله ام را که در خانواده ای متوسط زندگی می کند به فرزندی که چه عرض کنم به سرپرستی قبول کردند . البته لازم به تذکر است که دختر خاله ام هم سن خود من است بعد از آن تاریخ به بعد مشکل من شروع شد و خانه آرام و ساکت ما که در آن در طول روز کسی جز من در آن زندگی نمی کرد تبدیل به زندگی پسری شد که سعی در دور کردن هوای نفس دارد با دختری که به مراتب از شیطان هم پست تر و گنه کار تر و حرفه ای تر است . تمام کارهای دختر خاله ام را در یک جمله خلاصه می کنم درخواست از من برای انجام بزرگترین گناه کبیره . می دانم حتما منظورم را فهمیده اید و لازم به توضیحات اضافی نیست . همان طور که گفتم پدر و مادرم حدود 17 ساعت از روز را در بیرون از منزل بسر می برند ، یعنی 6 صبح تا 11 شب من هم از 7 صبح تا 1 بعد از ظهر مشغول تحصیل هستم یعنی حدود 10 ساعت از روز را با دختر خاله ام در خانه تنها هستم و همانطور که گفتم دختر خاله ام یک لحظه مرا تنها نمی گذارد ، دایمأ در من فکر گناه می اندازد ، بارها در طول روز ، از من درخواست گناه میکند ، البته من پسری نیستم که تسلیم خواهش و هوسهای او شوم ، همیشه سعی می کنم که خودم را از او دور کنم ولی او مانند شیطان است که سد راه هر انسانی ظاهر شود تا او را در دورن قعر جهنم پرتاب می کند ، برای همین است که من از او احتزار می کنم ولی او دست از سر من بر نمی دارد ، تو را به خدا کمکم کنید. چطور جواب حرفهای چرب و نرم او را بدهم ؟ من بعضی وقتها فکر می کنم که او شیطانیست که از آسمان به زمین آمده تا تمام عبادات چندین ساله مرا دود و نابود کند . و سپس دوباره به آسمان برگردد .

خواهران عزیز کمکم کنید . من چطور می توانم او را از سر راه بردارم . هر چه به او می گویم دست از سرم بردار ، گوشش بدهکار نیست ف هر چه به او می گویم شخصیت زن این نیست که تو داری انجام می دهی گوش نمی کند، می ترسم عاقبت ، کاری دست من بدهد ، دوست ندارم که تسلیم او شوم ، باور کنید بعضی وقتها من را تهدید هم می کند , البته فکر می کنم که همه این بدبختیها از ناحیه اوست ، روزی هزار بار از خدا درخواست می کنم که مرا حفظ کند ، دوست داشتم در خانواده ای عظیم النفس زندگی می کردم ، دوست داشتم زشت ترین آدم روی زمین بودم از نظر قیافه ، ولی گیر این دختر خاله شیطان صفت نمی افتادم که نمی گذارد من قبل از ازدواجم پاک بمانم ، تا حالا من تسلیم او نشدم ولی می ترسم بالاخره مرا وادار به تسلیم کند ، مگذارید این برادرتان پاکی خود را از دست بدهد ، بگویید به او چه بگویم ؟ چطور او را ارشاد کنم تا دست از هوای نفس خود بردارد و من را این همه آزار ندهد و من فکر نمی کنم که میان گذاشتن این مسئله با پدر و مادرم فایده ای داشته باشد چون هیچ عکس العملی نشان نمی دهند چون رفتار آنها در بیرون از خانه دست کمی از رفتار دختر خاله ام ندارد .امیدوارم که هر چه زودتر مرا کمک کنید .

خواهران گرامی جواب نامه ام را به این آدرس به صورت کتبی بدهید که قبلا تشکر و سپاس گذاری می کنم .

این نامه اولش با خط خودش که کلیشه کردند و چاپ کردند.

اما نامه دوم ، این نامه دوم شنیدنیه !!:

بَه بَه بَه ، این نامه دومش را بعد از شهادتش چاپ کرده اند توی جبهه شهید شده است ، این نامه مال بعد از شهادتشه .

جوانها نگید نمیشه ، برادران نگید که سر راهم نشست ، این حجّت خداست ، نامه دوم :

بسم رب الشهداء و الصدیقین

سلامی به گرمای آفتاب خوزستان ، و به لطافت نسیم بهاری . از این راه دور ، برای شما نامه می فرستم ، مدتهاست که منتظر نامه شما هستم ولی تا حالا که عازم دانشگاه اصلی هستم جوابی از شما دریافت نکردم ، البته مطمئن هستم که شما نامه ام را جواب خواهید داد ولی وقتی که شما جواب دهید من امیدوارم که در این دنیای فانی نباشم .( ببینید که مزدی که خدا به یوسف علیه السلام داد به این بچه هم داده ، البته خدا به یوسف علیه السلام مزدش را شهادت نداد چون کار ایشان خیلی سخت از یوسف بود . یوسف علیه السلام در خانواده نبوت بزرگ شد ، این توی یک خانواده بی دین و نفس ، خوشا آنانکه در این صحنه خاک ، چو خورشیدی درخشیدند و رفتند ، خوشا آنانکه بذر آدمیّت ، در این ویرانه پاشیدند و رفتند.)

حدود یک هفته بعد از این که برای شما نامه نوشتم و خواهر خوانده ام مرا به تحریک به گناه کبیره می کند . شبی در خواب دیدم که مردی در خیابان با کت و شلواری سبز مرا دید ، به من گفت امین برو به دانشگاه اصلی ، وقتت را تلف نکن.

من از اینکه خدا دست مرا گرفته و راهی به روی من گشوده خوشحال شدم ، حال عازم جبهه نور علیه تاریکی هستم ، البته این نامه را به کادر دبیرستان می دهم ، اگر خوشبختانه من شهید شدم و بعد از شهادت من نامه شما آمد این را برایتان پُست کنم تا از خبر شهادت من آگاه شوید ، البته من نمیدانم که کثرت نامه های رسیده به شما موضوع نامه من را در خاطر شما پاک کرده است . همانطور که در نامه قبلی نوشته بودم ، پدر و مادر من آدمهای درستی نیستند و رفتار و گفتار و کردارشان غربی است و خواهر خوانده ام که این موضوع را بعد از این که به منزل ما آمد دید فکر کرد که من هم زود تسلیم می شوم ولی او کور خوانده است .

من مدتها با شیطان مبارزه کردم و خودم را از آلودگی حفظ کردم . ولی فکر می کنید من تا کی می توانستم در مقابل این شیطان دختر نما مقاومت کنم ؟ با توجه به خوابی که دیده بودم تصمیم گرفتم که خودم را به صف عاشقان خدا پیوند بزنم و از این دام شیطانی که جلوی پایم قرارداده است خلاصی پیدا کنم ، من می روم اما بگذار این دخترفاسد بماند ، من فقط خوشحالم که عازم هستم ، هیچ گناه کبیره ای ندارم برای گناهان ریز و درشت دیگرم از خداوند از خداوند طلب مغفرت می کنم . من می روم ولی بگذار پدر و مادرم که هر دو دکتر هستند و ادعای تمدن می کنند بمانند و به افکار غرب زده خود ادامه دهند اما امیدوارم که هر دو از خواب غفلت بیدار شوند ، من تا حالا به جبهه نرفتم و نمی دانم که حال و هوای آنجا چگونه است ولی امیدوارم که خداوند ما بندگان سرا پا تقصیر را هم مورد لطفش قرار دهد و از شربت غرور انگیز و مست کننده شهادت هم به ما بنوشاند ، این تنها آرزوی من است .

پدر و مادرم ! هیچ وقت برای من پدر و مادرهای درستی نبودید ؛ همیشه بیرون از خانه بودید ، از صبح زود تا نیمه های شب ، در حال کار ، یا بیمارستانها یا در مجلس خصوصی یا در مجلسهای فساد انگیز که من از رفتن به آنها همیشه تنفر داشتم ، هیچ وقت من ( محبت ) واقعی پدر و مادر را حس نکردم ، بعد از این که دختر را پیش من آوردند که زندگی آرام و بدون دغدغه من را تبدیل به طوفان مبارزه با گناه کردند با این همه همانطور که گفتم من خوشحالم که به گناهی که خواهر خوانده ام من را به آن تشویق می کردند آلوده نشدم . ضمنا از طرف من خواهشی که است این است که به روانشناس مجله بگوئید ه در نوشته هایتان این موضوع را به پدر و مادرها تذکر دهند که پدر و مادران فقط این نیست که بچه درست کنید و بعد هم او را به امید خدا رها کنید ، بلکه به آنها بگوئید پدر و مادری با محبت و متوجه به فرزند باشند ، امیدوارم که من آخرین پسری باشم که از این اتفاقات برایش می افتد. البته من نمی دانم که این موضوع را روانشناس باید بگوید یا دیگری ؟

به هر صورت این پیام مرا به هر کس که مناسب می دانید برسانید، قلبم با شنیدن کلمه شهادت تندتر می زند و عطش پایان ناپذیری در رسیدن به این کمال شعله می زند ، همانطور که گفتم اگر خداوند مرا پذیرفت و شهید شدم ، این نامه را از طرف رئیس دبیرستان برایتان می فرستم و اگر خداوند مرا لایق این مقام عظیم و شایسته ندید برگشتم، من اگر نامه ای از شما دریافت کرده بودم حتما جوابش را می دهم امّا امیدوارم که برنگردم ، چون آن وقت همان آش و همان کاسه است.

بیشتر از این وقت شما را نمی گیرم برای من حتما دعا کنید . در پایان آرزو می کنم که همه انسانها مخصوصا پدر و ماد و خواهر خوانده ام از خواب غفلت بیدار شوند و رو به سوی اسلام بیاورند. عرض دیگری نیست .

والسلام علی الصالحین برادرتان امین.

این مبارزه با نفسه و این نتیجه اش .

آنهایی که میگن نمیشه و وقتی آدم گرفتار شهوت میشه ، محکوم میشه .ببینید مسئله مبارزه با نفس و مزدی که پروردگار عالم عنایت می کند و حفظ نفس و این درس را به ثمر نشاندند چقدر قیمت داره ، چه خبره ! بعضی ها چه توفیق عجیبی دارند ، که همه دارند و قدر نمی دونند ، چه توفیق عجیبی دارند !!

داستان اولی خیلی سوزنده و کشنده است ولی پایان عجیبی دارد . خیلی عجیبه ! خدا چه بندگانی داره ! آدم اینا رو می بینه برای خودش غصه دار می شه ، حسرت می خوره پس ما کی شروع می کنیم به حرکت کردن ؟ ما چرا موندیم؟؟

انشاالله که یه روزی بیایم بهشت زهرا خاک قبرت را ببوسیم.


+ نویسنده حسیــنی در سه شنبه 86/12/28 | نظر

لحظه های پایانی سال در حال گذر است و ما را به همراه خود به سالی دیگر می برند . بیائید  کمی سالی که گذشت را مرور کنیم و ببینیم چه خاطراتی از سالی که در حال پایان است در دلهایمان بر جای مانده ، شاید کسی با مرور زندگی سال گذشته اش غم ها و مصیبت هایی را به یاد آورد که اشک هایش را نتواند پنهان کند و شاید کسی در مرور خاطرات سالی که گذشت آنقدر لحظه های شاد را به یاد آورد که نتواند شادی خود را پنهان کند . زمستان و بهار با هم گذشتند و با هم به آخر خط رسیدند .

غم ها و شادی های زندگی هم با هم بودند و با هم به پایان خود رسیدند ، تمام لحظه های سالی که نو بود گذشت و در یادها هزاران خاطره را بر جای نهاد /کاش می شد برای همیشه سرمای زمستانی را فراموش کرد و شکوفه های بهاری را همیشه در ذهن تازه کرد . کاش می شد لحظه ها را به عقب برگرداند و ثانیه ای را که از دست داده ایم را  جبران کنیم و یا حتی ثانیه ای را که پر از امید و سرسبزی بود تکرار کنیم . آری زندگی تکرار بهار و خزان است و این تویی که تماشاگر این امیدها و ناامیدها هستی . بگذار دید خود را وسیع تر کنیم و به گذشته های خیلی دور برویم ، گذشته ای که

خاکی بیش نبودیم و خالق مان چنان نقشی بر آن زد که آفریده ی آتش هم به خلقت خاکی قبطه خورد .

مگر نه اینکه ما همه در این دنیا با هر نقشی که باشیم مسافریم و کهنه و تازه شدن فقط یادآوری برای گذر زمان است . زمانی که می گذرد و ما را همانند بهار و خزان زندگی مان به آخر خط نزدیک تر می کند و به کوله بار سفرت بنگر و ببین از لحظه ای که پا به این دنیا نهادی و کهنه و نو شدن سالهای گذشته را دیدی ، چقدر توانستی از لحظه ی آن سالها توشه ای برگزینی همه می روند و تو می مانی و خالقی که برای عمری که از تو گذشت از تو جوابی می خواهد . آری اگر سالی می گذرد و جای خود را به سالی دیگ میدهد ، تنها برای تلنگری به من و توست که بدانیم نه ثانیه نه دقیقه و نه ساعت بلکه سالی گذشت و ما هنوز در خواب غفلتیم . چشم هایت را برای لحظه ای ببند و با خدای خود برای سالی که گذشت صحبت کن و سخن من با خدای مهربانم . 

خدایا سلام ، باز من ، باز بار گناهم ، باز حرفهای تکراری ، اگر مرا می شناسی خودت می دانی که چه بودم و چه کردم ولی در این همه ندامت ها و گناهایم به مهربانی ات ایمان دارم ، آمده ام با تو لحظه های سالی را که گذشت مرور کنم . خدایا امسال هم به پایان رسید و بهار و خزانش گذشت ، شاید غم ها و غربت هایش هم گذشت . آنقدر حرف ها در دلم نهفته است که نای فریاد را از من گرفته ، برای تو می نویسم که باورم داری ، بارالها از اینکه وجودم سرشار از توست به خود می بالم که پناهگاه زمستان و خزانم هستی که در بهار امیدهایم را و در خزان نا امیدی ام را با او نجوا می کردم ، کسی که خود می دانست تمام حرفهای دلم را و باز همراز و همدم لحظه های بی کسی ام شد . بارالها خود می دانم که بهار را با آن همه عطر و مهربانی آورده ای که بگویی خوب بودن چه زیباست ، خود می دانم که زمستان بهانه ای بود برای دلهایی که با گناه و غفلت منجمد شدند و باز هم می دانم که خزان را آورده ای تا مقدمه ای شود برای خزان غصه هایم و گرمای تابستان را آورده ای تا بدانم که از گرمای رحمت تو هرگز دور نیستم ، کاش می شد فقط لحظه ای تو را سپاس گفت ، برای بهاری که شروع شد و با زمستانی به پایان رسید .

نمی دانم که چگونه سپاس گویمت و ستایشت کنم ، خدای امید ها و ناامیدهایم . می خواهم با پایان این سال به گناه های بنده ی شرمسارت پایان دهی و امیدم باشی برای آغاز سالی که در راه است . بگذار با همه ی گناهایم به دوری جان فرسای مولایم نجوا کنم و بگویمت اگر چه گنه کارم ولی بازم منتظرم ، بگذار بگویمت که اگر در راه انتظار عمرم به پایان رسید قبل از آنکه به نامه ی اعمالم نگاهی کنی فقط لحظه ای مهلت بده تا مولایم را ببینم ، کاش شود که عیدی امسال تو به انسانهای خاکی، ظهور مهدیت باشد برای تک تک لحظه هایی که در کنارم بودی شکرت می کنم و آرزو

می کنم برای سالی که در راه است حتی اگر سرشار از غم بود تو در کنارم باشی که با تو حتی چشیدن غم

 همانند چشیدن شادی است ...

چه خوب است که با پایان این سال با خود عهد کنیم برای سالی که در راه است و برای خدایی که آن

 سال را می فرستد بنده ای پاک باشیم انشاالله .

( پیشاپیش سال جدید رو خدمت شما دوستان خوبم تبریک میگم ، انشاالله که سال خوبی داشته باشید .)


امام مهدی از تبار امام حسین (ع)

در مجموعه روایات منقول از پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بارها تصریح شده است که منجی عالم بشریت حضرت مهدی(ع) از نسل امام حسین(ع) است. از جمله روایت شده است که پیامبراکرم(ص) در یکی از روزهای آخر عمر مبارکشان در حالی که دست‏شان را به شانه امام حسین(ع) گذاشته بودند خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا(ع) فرمودند:

مهدی این امت از نسل این فرزندم است. دنیا به پایان نخواهد رسید مگر این‏که مردی از اولاد حسین(ع) قیام کرده جهان را باعدل و داد پر سازد... [1] .

ایشان در جای دیگر در ضمن معرفی ائمه اطهار(ع) می‏فرمایند:

امامان بعد از من دوازده نفرند که نُه نفر از آنها از تبار فرزندم حسین(ع) است که نهمین نفرشان قائم است این دوازده تن اهل بیت و عترت من هستند. گوشت آنها گوشت من و خون آنها از خون من است. [2] .

امیر مؤمنان علی‏بن‏ابی‏طالب(ع) روزی به حضرت اباعبداللَّه(ع) فرمودند:

نهمین فرزند تو ای حسین، قائم آل‏محمّد(ص) است او دین خدا را آشکار ساخته وعدالت را در سرتاسر زمین حاکمیّت خواهد بخشید... [3] .

در این باره خود امام حسین(ع) نیز می‏فرمایند:

نهمین فرزند من، قائم به حقّ است خداوند به وسیله او زمین مرده را دوباره زنده خواهد ساخت و دین را حاکمیّت خواهد بخشید. او حق را برخلاف میل مشرکان و دشمنان احقاق خواهد کرد. [4] .

(1) بحارالانوار ، ج 51. ص 091

(2) کشف الغمة، ج 3 ، ص 294.

(3) منتخب الاثر ، ص 467.

(4) اعلام الوری، 384 .

 

مهدی منتقم خون امام حسین (ع)

یکی از القاب حضرت مهدی(ع) منتقم است. در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت مطالب زیادی در سخنان اهل بیت(ع) وارد شده است. از جمله در روایتی که از امام محمّدباقر(ع) نقل شده، وقتی از آن حضرت سؤال می‏کنند که چرا فقط به آخرین حجّت الهی قائم گفته می‏شود؟ آن حضرت در پاسخ می‏فرمایند:

چون در آن ساعتی که دشمنان، جدّم امام حسین(ع) را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتی در حالی که ناله سرداده بودند عرض کردند پروردگارا! آیا از کسانی که برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید کردند در می‏گذری؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحی فرستاد که: ای فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هرچند بعد از مدّت زمان زیادی. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امام‏حسین(ع) را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یکی از آنان که در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین(ع) انتقام خواهم گرفت. [1] .

در تفسیر آیه «وَمَنْ قُتِلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لِوَلیّه سلطاناً...؛ هر کس مظلومانه کشته شود ما برای ولی او تسلطی بر ظالم قرار می‏دهیم»... [2]  از امام صادق (ع) روایت شده است که:

مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین(ع) است که مظلوم کشته شد و منظور«جَعَلنا لِوَلیِّه سلطاناً» امام مهدی(ع) است [3] .

امام‏باقر(ع) نیز تصریح می‏کنند:

ما اولیای دم امام حسین(ع) هستیم. هنگامی که قائم ماقیام کنند پی‏گیری خون امام حسین(ع) خواهد کرد. [4] .

در دعای ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:

أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِکَربَلا.

کجاست آن عزیزی که پس از ظهورش خون شهید مظلوم کربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت... [5] .

همچنین روایت شده است که حضرت مهدی(ع) پس از ظهور بین رکن و مقام برای مردم خطبه خواهد خواند و در مهم‏ترین قسمت خطبه به صورت مکرر با نهایت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسین(ع) را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:

ای مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهی که همه ستمگران را به سزای اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. ای اهل عالم! جدّم حسین بن علی(ع) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارک او را عریان در روی خاکها رها کردند. دشمنان از روی کینه توزی جدم حسین(ع) را ناجوانمردانه کشتند... [6] .

در حقیقت با این گونه از عبارات نوید انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین(ع) را به جهانیان خبر می‏دهد...

و هم چنین به دلالت روایات فراوانی شعار یاران امام مهدی(ع) پس از ظهور این جمله بسیار الهام‏بخش است:

یالثارات الحُسَین(ع). [7] .

ای بازخواست کنندگان خون حسین(ع).

این جمله اشاره به این معنا دارد که هنگام انتقام خون پاک امام حسین(ع) فرارسیده است کسانی که می‏خواهند از دشمنان آن حضرت انتقام خون به‏ناحقّ ریخته حجّت الهی را بگیرند مهیا شوند.

(1) دلائل الامامة ص 239 .

(2) سوره اسراء (17) آیه 33 .

(2) البرهان فی تفسیر القرآن ، ج 4 ، ص 559 .

(4) همان ، ص 560 .

(5) دعای ندبه .

(6) الزام الناصب ، ج 4 ، ص 282.

(7) النجم الثاقب ، ص 469 .

مهدی همیشه به یاد حسین (ع)

از آنجا که امام حسین(ع) با تمام وجود همه توانمندیها و سرمایه‏های خود را ایثار کرد تا اسلام را از خطر اساسی برهاند؛ آخرین حجت الهی نیز تصریح دارند که همواره به یاد ایثارگری و فداکاریهای آن حضرت هستند و شب و روز با یادآوری مصیبتهایی که بر ایشان روا داشته شد خون گریه می‏کنند.

در بخشی از زیارت «ناحیه مقدسه» در این باره می‏خوانیم:

...اگر روزگار وقت زندگی مرا از تو [ای حسین(ع)] به تأخیر انداخت و یاری و نصرت تو در کربلا در روز عاشورا نصیب من نشد، اینک من هر آینه صبح و شام به یاد مصیبتهای تو ندبه می‏کنم و به جای اشک بر تو خون گریه می‏کنم...

بدون تردید این قبیل از تعابیر نهایت محبّت و دلبستگی حضرت مهدی(ع) رابه سیّد الشهداء (ع) نشان می‏دهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه (ع) از جمله از طریق عزاداری برای آن حضرت را مورد تأکید قرار داده و عمق فاجعه کربلا و جنایت بنی امیه به اسلام و انسانیت را افشا می‏کند.

حتی این به یاد امام حسین(ع) بودن در عملکرد سایر ائمه اطهار(ع) نیز به چشم می‏خورد؛ یعنی آنها نیز در مواقع اشاره به فداکاریها و مظلومیتهای امام حسین(ع) به گونه‏ای موضوع امام مهدی (ع) را مورد تأکید قرار داده‏اند به عنوان مثال در دعای ندبه امام صادق(ع) یاد سیّد الشهداء (ع) به همراه امام مهدی(ع) گرامی داشته شده است. در حقیقت شکایت شهادت جانگداز حضرت امام حسین(ع) به ساحت مقدّس حضرت بقیةاللّه(ع) شده است ودرخواست می‏شود که به عنایت خداوند متعال هر چه زودتر زمینه ظهور فراهم شود بلکه هر چه زودتر مهدی موعود(ع) ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگیرند...و حتی به پیروان اهل بیت(ع) توصیه می‏شود که در شب میلاد امام عصر (عج) از زیارت امام حسین(ع) غافل نشوند.

البتّه این موضوع به همین صورت در مورد امام حسین(ع) نیز مطرح است؛ یعنی حضرت اباعبداللّه حسین(ع) نیز همواره به یاد مهدی موعود بوده‏اند. در دعای روز ولادت امام حسین (ع) از امام مهدی (ع) یاد می‏شود و در روز عاشورا و در زیارت عاشورا نام و یاد مهدی(ع) تسلی بخش قلب سوزان شیفتگان اهل بیت(ع) است.

مجموعه این برنامه‏های حساب شده، پیوند عاشورا و امام حسین(ع) را با قیام جهانی امام مهدی(ع) هر چه بیشتر روشن می‏سازند.

گذشته از همه آنچه بیان شد، طبق روایات بسیاری که از حضرات معصومین(ع) نقل شده است در بسیاری از مسائل جزئی نیز امام مهدی (ع) با امام حسین(ع) پیوستگیها و ارتباطات قابل توجهی دارند که از آن جمله است:

1. روز ظهور امام مهدی(ع) مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر (ع) روایت شده است:

قائم آل محمّد(ص) در روز شنبه که مصادف با روز عاشورا؛ یعنی همان روزی که حضرت اباعبداللّه(ع) به شهادت رسیدند قیام خواهد کرد. [1] .

2. از مجموعه روایات به خوبی روشن می‏شود همانگونه که امام حسین(ع) نهضت خود را از مکه آغاز کردند؛ یعنی پس از خارج شدن از مدینه به مکه آمدند و از کنار بیت‏اللَّه قیام خود را به مردم خبر دادند و به سمت کوفه حرکت کردند، حضرت مهدی (ع) نیز از کنار بیت اللّه جهانیان را به بیعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حرکتهای اصلاحی را تداوم خواهد بخشید و در نهایت مقرّ حکومتی خویش را در کوفه قرار خواهد داد.

3. حتی طنین صدای امام مهدی(ع) همان طنین صدای امام‏حسین(ع) است. پیام مهدی(ع) همان پیام حسین(ع) است که فریاد می‏زند:

ای مردم مگر نمی‏بینید به حقّ عمل نمی‏شود و از باطل خودداری نمی‏گردد... امربه معروف و نهی از منکر کنار گذاشته شده است و احکام الهی و سنن پیامبر (ص) آشکار هتک می‏شود و...

این پیام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد که امام حسین(ع) در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعیت از حقّ و اعراض از بدیها فرا خواندند:

إنّ صوت القائم یشبه بصوت الحسین(ع).

صدای [گیرا و دلنواز] قائم شبیه [طنین خوش] صدای اباعبداللّه(ع) است.

4. برخی از یاران حسین(ع) پس از رجعت در رکاب امام مهدی(ع) به یاری آن حضرت خواهند پرداخت و حتی برخی از فرشتگانی که جزء اصحاب امام‏حسین(ع) بوده‏اند در خدمت قائم آل محمّد(ص) خواهند بود و....

«أللّهمّ نرغب إلیک دولة کریمة تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله...»

(1) بحارالانوار، ج52 ص 285.

به امید ظهورش

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم اجعلنی من انصاره واعوانه
اللهم ارنی الطلعه رشیده والغره الحمیده
اللهم اکشف هذه الغمه عن هذه الامه بحضوره و عجل لنا ظهوره

العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان

التماس دعااااا

_______________________________________________

  شهید گمنام -  از کربلایی مجتبی رمضانی

کاری ست برای شهداء گمنام که واقعا جای تامل وتفکر داره...

  (دریافت فایل صوتی) http://www.namahang.ir/soti/zirmajmoeha/defayemoghaddas/File/Motefarreghe/0-ramezani-shahide-gomnam.mp3

جهت مشاهده ودریافت فایل  تصویری به آدرس زیر برید .

 http://www.aza.ir/fa/contents/Gallery.asp?mtype=Title&mTitle=9

(حتمادانلود کنید)

یا علی مدد


+ نویسنده حسیــنی در پنج شنبه 86/10/20 | نظر

ایام تاسوعا و عاشورای حسینی رو خدمت امام عصر (ارواحنا فداه) و رهبر عزیزمون و همه مسلمانان و عاشقان حسینی تسلیت و تعذیت عرض می نمایم.

 ای خدا ....
ای خدای ابا عبدالله ؛ "یا لیتنا کنا معک "ما را آکنده از صداقت واخلاص کن.
ای خدای عباس "ع" ،تنها تویی که میتوانی عشق را با جنگ آوری وادب را با دلاوری در وجود کسی متجلی کنی ! ما را به دست ساقی ابو فاضل از این فضایل سیراب کن.
ای خدای زینب "س" !تو را به عظمت زینب سوگند ، که جلوه ای از جلال او را به مردان وزنانمان بنما تا جلوه های فریبای دنیا در نگاهشان رنگ ببازد .
ای خدای علی اکبر"ع" !ما را در سنت رنج عزیزان ،پیش پای محبوب ،شیعه حسین "ع" قرار ده .
ای خدای حبیب !دلمان را تا واپسین دم کهولت وپیری هم چنان جوان عشق حسین بدار.
ای خدای قاسم "ع"!حلاوت شهادت را شیرین تر از عسل به ذائقه مان آشنا کن.
ای خدای ذوالجناح !:وقتی اسبی در آستان حسین به معرفتی چنان دست می یابد .روا نیست که سالکان کوی او محروم از معرفت بمانند .ما را تا کمترین پایه معرفت حسین تعالی ببخش.
ای خدای کربلا !ما را روز به روز به این کربلایی که مقربانت را جام بلا بیشتر می دهد آشناتر کن .
ای خدای عاشورا !داغ فرزندان حسین را ،و مصیبت شیعه را به ظهور حضرت منتقم تسلی بخش.....

وقت اهتزار و رفتن ... دل بهونتو می گیره
بیا داداش غریبم ... خواهرت داره می میره
دارم من میام به پیشت ... کاری با دنیا ندارم
جای قرآن روی سینم ... پیرهن تو میزارم
فکر و ذهنم خیلی خسته است ... اسیری یادم نمیره
از غم هجر تو داداش ... زینبت داره می میره
خسته ام برادر من ... کار من دیگه تمومه
یه نفر نیست بگه دشمن ... صدقه به من حرومه
حسین ....
بگو داداش عزیزم ... دندوناتو کی شکسته
آره دشمن لعینه ... راه کشتنم رو خونده
تو تنور خونی داداش ... موی نازتو سوزونده
آره دشمن لعینه ... راه کشتنم رو خونده
نگاه کن به روی دستم ... ردّ خونه ردّ خونه
خواهرت سنی نداره ... پس چرا قامت کمونه
داداش خوب و عزیزم ... نگاه کن چه بی قرارم
چرا قرآن نمی خونی ... من که خیزرون ندارم
بگو به دشمن نامرد ... اینقدر بهم نخنده
آخه من دخت علی ام ... سلسله به پام نبنده
یه چیزی میگم داداشم ... دشمنات تا منو دیدن
جلوی صد تا نامحرم ... محجر از سرم کشیدن
داداش حسینم
نگاه کن دشمن نامرد ... به زینبت داره می خنده
تا عباس میآد به پیشم ... چرا چشماشو می بنده
 

________________________________________________________   

   عطری که از حوالی پرچم وزیده است

              ما را به سمت مجلس آقا کشیده است

                                 از صحن هر حسینیه تا صحن کربلا

                                               صد کوچه وا کنید محرّم رسیده است                                                     

سلام من به محرّم، به ماه دلبر زینب به اشک سینه زنانش ز نزد مادر زینب سلام من به محرّم، به آنکه صاحب آن است به کاروان بهاری که در مسیر خزان است

ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا بـه لطـمه‌هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش 

محرم، ماه ایثار و از جان گذشتگی است! ماه عشق و شور و فریاد است! ماه سرافرازی بر فراز نیزه هاست!
ماه آمیختن با خون و آمیختن عشق است.
سلام بر حسین (ع)

باز این چه شورش است ...

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم ست ...
باز این چه رستخیز عظیم است که در خلق عالم است...
 باز این چه نوید محرم است که خون باید گریست در ماتم سالار کربلائیان
باز این چه حسی است که عشاق همه سیاه پوش شدند و گریبان چاک کرده اند
باز این چه دردی است که طبیب درمانش فقط حسین(ع) است
باز بوی محرم می رسد بر مشام کوچه ها و بر این فضای معنوی و خانه مولای عاشقان
خوشا به حال آنان که پیشاپیش عزادار حسین (ع) هستند و پروانه وار گرد شمع وجودش می چرخند
تا پر و بال خود را در این مصیبت بسوزانند.
مولای من عزیز دل فاطمه (س) ...یگانه داغدار حسین (ع) می دانیم دل شما همیشه عاشورایی است
اما ما هم به شما تسلیت می گوییم آغاز محرم ...
ماه حماسه و پیروزی خون بر شمشیر را
ماه عزت حسینیان و زیر بار ذلت نرفتنشان را و حماسه سازیهاشون

کاش همه ما قدر محرم امسال رو بیشتر بدانیم و بر دلهامون لباس سیاه بپوشانی

کجاست آنکه انتقام خون شهید کربلا را خواهد گرفت ؟                                            
امیدواریم که در عزاداریهامون برای دردانه زهرا امام حسین(ع) و هفتاد و دو یار با وفایش ، خانم فاطمه زهرا (س گوشه چشمی بهمون داشته باشن انشاالله.

و امیدواریم که محرم امسال شاهد ظهور یگانه منتقم خون سالار شهیدان و مظلومان تاریخ باشیم انشاالله.

ای تجدید کننده احکام تعطیل شده، و ای طلب کننده خون شهید کربلا ! کجا هستی؟ بیا و دیدگان را با ظهورت مزین کن و دریای محبتت را بردل مشتاقان جاری کن .

منزلگه عشاق دل آگاه، حسین است....بیراهه مرو ساده ترین راه حسین است....از مردم گمراه جهان راه مجویید.....نزدیک ترین راه به الله حسین است

التماس دعا

یا حسین مظلوم


+ نویسنده حسیــنی در چهارشنبه 86/10/5 | نظر

  ای علی تو نشان هدایت این امتی؛ هر که تو را دوست بدارد ، رستگار شود و هر که تو را دشمن بدارد ، به هلاک افتد. پیامبر اکرم (ص      ***    روز غدیر خم برترین عید امت من است . پیامبر اکرم (ص    ***   خداوند پس از غدیر خم برای کسی حجت و عذری باقی نگذاشت . حضرت فاطمه زهرا (س

میلاد با سعادت امام علی النقی الهادی (ع) و فرا رسیدن عید سعید غدیر خم  رو ابتدا خدمت امام عصر (ارواحناه فداه) و رهبر عزیزمون و تمامی شیعیان و شما دوستان عزیز تبریک و تهنیت عرض می کنم .

یا محمّد   یا علی

 

خلوصی دارد آبی رنگ و یکتازبانزد گشته از یک انس زیبا

خدا می داند و بس ، برکه ی خم چه حالی می کند با عشق مولا     

غدیر , سفره ای است که برای تمامی گل ها پهن کرده اند.

غدیر ، گلبانگ عاشقانه و جاودانه هستی است .

غدیر ، یک اتفاق ساده نیست ، یک گزینش رحمانی است .

غدیر ، یک کلمه نیست ، یک برکه نیست ؛ یک دریاست ؛ رمزی است بین خدا و انسان.

غدیر ، تجلی خواست خالق ، روح آفرینش ، برانگیزاننده ستایش و دست های بلندی که انسان را به افلاک می کشاند .

غدیر ، ریزش باران الطاف رحمانی بر گلزار جان های تشنه است .

غدیر ، برکت همه ی احساس های معنوی و دریای جاری خیرات نبوی است .

در غدیر بود که تیرگی ها فراری شدند و نورانیت محض ، خودنمایی کرد.

در غدیر بود که قیافه ی ایمان ، تماشایی شد و شاخه های عشق ، بر تن ایمان رویید.

در غدیر بود که که درخت هستی به کمال رسید.
در
غدیر بود که قرابت انسان با خدا آشکار شد.

در غدیر بود که جوانه جاودانه ولایت ، عاشقانه سر برکشید.

 غدیر خم تنها یک حادثه فرقه ای و شیعی نیست .
غدیر یک حادثه بشریست.
غدیر یک دید انسانیست .
خداوند
غدیر را برای بندگان خود خواست تا به ما بیاموزد چگونه میتوان زاهد و متوکل و اهل پرهیز بود و در عین حال در تمام صحنه های اجتماعی و روزمره بدون تکلف حضور داشت.
خداوند
غدیر را برای ما خواست تا به علی بنگریم و بیاموزیم که چگونه ممکن است که یک زاهد و قدیس شمشیر بزند.
و یک حاکم با دست خود کفشش را وصله کند.
و چگونه یک پادشاه برای احقاق حقوقش در دادگاه در کنار یک یهودی بنشیند و منتظر حکم قاضی باشد .
در فرهنگ
غدیر از کسی صحبت به میان میاید که در مقام قضاوت خشک و بی احساس و در مقام خطابه مانند یک ادیب با فصاحت و زیبایی تمام صحبت میکند .
خداوند
غدیر را برای ما خواست تا بیاموزیم چگونه میشود دنیا را آباد کرد بدون آنکه حیوان بود .
خداوند
غدیر را برای بندگانش خواست تا به ما بیاموزد که تنها برای خود و اهل خود و خویشاوند خود و قوم خود خیر خواه نباشیم بلکه یکدیگر را دوست بداریم و خیر خواه هم باشیم بدون آنکه در قومیت و مذهبمان تعصب به خرج دهیم .
علی کسی بود که مهرش و خیر خواهیش و غیرتش تنها به اهل و خویش و قوم و قبیله اش وحتی به مسلمانان تعلق نداشت .بلکه او برای همه انسانها و همه اقوام و همه مذاهب خیر خواه بود .
علی کسی است که از فقر یک مسیحی که در گوشه شهر گدایی میکند به خشم میاید و یاران خود را رسیدگی نکردن به حال او سخت مواخذه میکند .
علی کسی است از بی حرمت شدن زن یهودی در آن سوی مرزهای اسلامی آرزوی مرگ میکند .
خداوند
غدیر را برای ما خواست تا به علی بنگریم و بیاموزیم که یکدیگر را ورای مذهب و فرقه قومیت دوست بداریم و خیر خواه یکدیگر باشیم و از تعصبهای خشک و کور و تفرقه انداز فرقه ای و قومی دوری کنیم .

خدایا به ما توفیق شناخت ولایت و درک واقعی مقام حضرت علی(ع) را عنایت فرما              

جون نامه جرم ما بهم پیچیدند
بردند و به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
ما را به محبت علی بخشیدند

برای سلامتی و ظهور مهدی فاطمه (عج) و رهبر عزیزمون حضرت امام خامنه ای صلوات .

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

اللهم عجّل لولیک الفرج

یا علی مدد


   1   2   3      >